حميد مصدق شاعر معاصر، در دهم بهمن ماه سال ١٣١٨ در شهرضا ـ از شهرستانهاي پيرامون اصفهان ـ به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرضا و اصفهان به پايان رساند و در سال ١٣٣٩ به تهران آمد و پس از فارغالتحصيل شدن در رشتهي بازرگاني از مؤسسهي علوم اداري و بازرگاني دانشگاه تهران، در مؤسسهي تحقيقات اقتصادي اين دانشگاه به امر پژوهش مشغول شد.
وي از سال ١٣٤٢ مجددا به ادامهي تحصيل پرداخت و موفق به دريافت ليسانس حقوق از دانشگاه تهران و سپس فوق ليسانس اقتصاد شد. مصدق در سال ١٣٤٨ به عنوان استاديار در مدرسههاي عالي كرمان و اصفهان و دانشگاه آزاد ايران به كار مشغول شد.
او از سال ١٣٥١، پس از دريافت فوق ليسانس حقوق اداري از دانشگاه ملي، به عضويت هيات علمي دانشگاه درآمد و در كنار آن از سال ١٣٥٧ به كار وكالت روي آورد.
حميد مصدق، عضو هيات علمي دانشكدهي حقوق دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبايي، وكيل درجه يك دادگستري عضو كانون وكلا و سردبير نشريهي كانون بود.
اين شاعر معاصر، در هفتم آذرماه ١٣٧٧ در اثر سكتهي قلبي در تهران درگذشت.
شعری از حميد مصدق از مجموعهي سالهاي صبوری
رشك نوبهار
«من مرگ نور را
باور نميكنم
و مرگ عشقهاي قديمي را
مرگ گل هميشه بهاري كه ميشكفت
در قلبهاي ملتهب ما
مانند ذره
ذرهي مشتاق
پرواز را به جانب خورشيد
آغاز كرده بودم
با اين پر شكسته
تا آشيان نور
پرواز كرده بودم
من با چه شور و شوق
تصوير جاودانهي آن عشق پاك را
در خويش داشتم
اينك منم نشسته به ويرانسراي غم
اينك منم گسسته ز خورشيد و نور و عشق
در قلب من نشسته زمستان ديرپا
من را نشاندهاند
من را به قعر درهي بينام و بينشان
با سر كشاندهاند
بر دست و پاي من
زنجير، كندنيست
اما درون سينهي من
زخميست در نهان
شعري؟
نه،
آتشيست
اين ناسروده در دلم
اين موج اضطراب
من ماندهام زپا
ولي آن دورها هنوز
نوريست
شعلهايست
خورشيد روشنيست
كه، ميخواندم مدام
اينجا درون سينهي من زخم كهنهايست
كه ميكاهدم مدام
با رشك نوبهار بگوييد
زين قعر دره مانده خبر دارد
يا روز و روزگاري
بر عاشق شكسته گذر دارد؟