احمد شاملو در سال 1304 در تهران متولد شد. تحصيلات کلاسيک نامرتبي داشت؛ زيرا پدرش که افسر ارتش بود اغلب از اين شهر به آن شهر اعزام مي شد و خانواده هزگز نتوانست براي مدتي طولاني جايي ماندگار شود. در سال 1322 به سبب فعاليت هاي سياسي به زندانهاي متفقين کشيده شد، و اين در حقيقت تير خلاصي بود بر شقيقه همان تحصيلات نامرتب. به سال 1325 براي بار نخست، در سال 1336 براي بار دوم، و در سال 1343 براي سومين بار ازدواج کرد. از ازدواج اول خود چهار فرزند دارد، سه پسر و يک دختر. احمد شاملو در سوم مرداد ماه سال 1379 چشم از جهان فروبست
.گر تو شاه دختراني، من خداي شاعرانم
مهدي حميدی
هي!
شاعر!
هي!
سُرخي، سُرخيست:
لبها و زخمها!
ليکن لبان ِ يار ِ تو را خنده هر زمان
دنداننما کند،
زان پيشتر که بيند آن را
چشم ِ عليل ِ تو
چون «رشتهيي ز لولو ِ تر، بر گُل ِ انار» ـ
آيد يکي جراحت ِ خونين مرا به چشم
کاندر ميان ِ آن
پيداست استخوان;
زان پيشتر که هيتلر ــ قصاب ِ«آوش ويتس»
در کورههاي مرگ بسوزاند،
همگام ِ ديگرش
بسيار شيشهها
از صَمغ ِ سُرخ ِ خون ِ سياهان
سرشار کرده بود
در هارلم و برانکس
انبار کرده بود
کُنَد تا
ماتيک از آن مهيا
لابد براي يار ِ تو، لبهاي يار ِ تو